در آوریل سال ۱۹۹۴، کشور رواندا در آستانه یکی از خونینترین حوادث تاریخ معاصر قرار میگیرد. با تشدید تنشهای قومی و شروع کشتار بیرحمانه، «پل روسساباگینا»، یک مدیر هتل «هوتو» که همسری «توتسی» دارد، شاهد آغاز فاجعهای انسانی است. او در مواجهه با خشونتهای فزاینده و بیتفاوتی جامعه بینالملل، تصمیم میگیرد با استفاده از نفوذ خود در میان مقامات و ارتش، پناهگاهی برای نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از شهروندان «توتسی» و «هوتو»ی میانهرو در هتلش ایجاد کند.